خانواده حرمت خاصی دارد که زن و مرد باید آن را رعایت کنند. مثلاً امام صادق(ع) میفرماید: «مرد وقتی وارد خانه شد به اهل خانوادهاش سلام کند (منتظر نباشد که به او سلام کنند هرچند آنها وظیفه دارند به پدر خانه سلام کنند) و وقتی که میخواهد وارد خانه شود، کفش خود را به زمین بزند و هنگام ورود با صداي كفش و با سرفه كردن، خانوادهاش را از آمدن خود با خبر کند برای اینکه اهل خانه بفهمند او دارد میآید و اگر احیاناً رفتاری دارند که دوست ندارند پدر خانواده ببیند، خودشان را جمع کنند (يُسَلِّمُ الرَّجُلُ إِذَا دَخَلَ عَلَى أَهْلِهِ وَ إِذَا دَخَلَ يَضْرِبُ بِنَعْلَيْهِ وَ يَتَنَحْنَحُ وَ يَصْنَعُ ذَلِكَ حَتَّى يُؤْذِنَهُمْ أَنَّهُ قَدْ جَاءَ حَتَّى لَا يَرَى شَيْئاً يَكْرَهُهُ؛ جامعالاخبار/ص89) نه اینکه خانمها یا بچهها بخواهند چیزی را از پدر خانواده مخفی کنند که این در جای خودش قابل بحث است ولی مرد برای خودش و برای خانوادهاش باید اینطور حرمت حفظ کند. پدر نباید یواشکی و بیصدا وارد خانه شود تا مچگیری کند! راه تربیت کردن یا کنترل کردن خانواده این نیست! مرد آنقدر باید آقا و بزرگوار باشد که همه از بزرگواری او خجالت بکشند و رفتار خود را درست کنند. حتی گفته شده است که پدر و مادر نسبت به برخی از خطاهای فرزندان خود، «تغافل» کنند و اگر هم آن خطا را دیدند، اینطور وانمود کنند که اصلاً ندیدهاند. درست است که این «تغافل» جلوی خطای بچه را نمیگیرد اما در عوض حیا و نجابت او را افزایش میدهد و بعداً این حیا و نجابت، به تدریج جلوی خطا را خواهد گرفت.
تلقی یک مرد دربارۀ خدمت کردن به خانوادهاش باید چگونه باشد؟ مثلاً پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «کسی که وارد بازار شود و یک چیزی بخرد و آن را برای خانوادۀ خودش حمل کند، مانند کسی است که برای یک گروه نیازمند صدقهای را حمل میکند که اگر آن صدقه را به آنها نرساند از گرسنگی هلاک میشوند؛ مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَرَى تُحْفَةً فَحَمَلَهَا إِلَى عِيَالِهِ كَانَ كَحَامِلِ صَدَقَةٍ إِلَى قَوْمٍ مَحَاوِيجَ»(امالی شیخ صدوق/577) نه اینکه حضرت بخواهد - نعوذ بالله- اهل خانه را به گرسنگان تشبیه کند؛ بلکه میخواهد بفرماید که مرد با این کار چقدر ثواب میبرد.
رسول خدا(ص) در ادامه میفرماید: «مرد وقتی چیزی برای خانوادهاش آورد و خواست بین بچههایش توزیع کند، اول به دخترانش بدهد و بعد به پسرانش بدهد؛ وَ لْيَبْدَأْ بِالْإِنَاثِ قَبْلَ الذُّكُورِ»(همان) و بعد میفرماید: «هر کس دختر خودش را خوشحال کند مانند کسی است که بنده یا اسیری از فرزندان حضرت اسماعیل(ع) را در راه خدا آزاد کرده است و کسی که پسرش را خوشحال کند، مانند کسی است که از خشیت خدا گریه کرده است و کسی که از خوف خدا گریه کند خدا او را وارد بهشت خودش خواهد کرد؛ فَإِنَّ مَنْ فَرَّحَ ابْنَةً فَكَأَنَّمَا أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ مُؤْمِنَةً فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَنْ أَقَرَّ بِعَيْنِ ابْنٍ فَكَأَنَّمَا بَكَى مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ بَكَى مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَدْخَلَهُ اللَّهُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيم»(همان)
امام صادق(ع) میفرماید: «کسی که برای خانوادهاش زحمت میکشد تا از راه حلال پول دربیاورد، مانند مجاهد در راه خداست؛ الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ مِنْ حَلَالٍ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»(منلایحضرهالفقیه/3/168)
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «مرد باید برای همسر خودش غذا و لباس تهیه کند، و به او نماز و روزه و زکات یاد بدهد(یعنی دین را به او یاد بدهد) و خانم هم نباید در این امر با شوهر خودش مخالفت کند؛ لِلْمَرْأَةِ عَلَى زَوْجِهَا أَنْ يُشْبِعَ بَطْنَهَا وَ يَكْسُوَ ظَهْرَهَا وَ يُعَلِّمَهَا الصَّلَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الزَّكَاةَ إِنْ كَانَ فِي مَالِهَا حَقٌّ؛ وَ لَا تُخَالِفْهُ فِي ذَلِك»(مستدرکالوسایل/14/243) این یعنی مرد مسئول آموزش دینداری به همسرش است.
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «اگر مردی به صورت همسرش سیلی بزند، خداوند به مأمور جهنم دستور میدهد تا در آتش جهنم هفتاد سيلي بر صورت او بزند...؛ فَأَيُّ رَجُلٍ لَطَمَ امْرَأَتَهُ لَطْمَةً أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَالِكاً خَازِنَ النِّيرَانِ فَيَلْطِمُهُ عَلَى حُرِّ وَجْهِهِ سَبْعِينَ لَطْمَةً فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَ أَيُّ رَجُلٍ مِنْكُمْ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى شَعْرِ امْرَأَةٍ مُسْلِمَةٍ سُمِّرَ كَفُّهُ بِمَسَامِيرَ مِنْ نَارٍ الْخَبَرَ»(مستدرکالوسایل/14/250) از سوی دیگر پیامبر اکرم(ص) دربارۀ رفتار خانم با شوهرش، فرمود: «وای بر زنی که شوهرش نسبت به او ناراضی و غضبناک باشد و خوشا به حال زنی که شوهرش از او راضی باشد؛ وَيْلٌ لِامْرَأَةٍ أَغْضَبَتْ زَوْجَهَا وَ طُوبَى لِامْرَأَةٍ رَضِيَ عَنْهَا زَوْجُهَا»(عیون اخبار الرضا/2/11) و در جای دیگری فرمود: «زنی که شوهرش را اذیت کند، خدا نماز و كارهاي خوبش را نميپذيرد تا اينكه به مرد كمك کرده و او را راضي كند، اگر چه اين زن تمام عمر را روزه بگيرد و نماز بخواند و بندگان را آزاد و دارايياش را در راه خدا انفاق كند؛ مَنْ كَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِيهِ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهَا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّى تُعِينَهُ وَ تُرْضِيَهُ وَ إِنْ صَامَتِ الدَّهْرَ وَ قَامَتْ وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ أَنْفَقَتِ الْأَمْوَالَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ كَانَتْ أَوَّلَ مَنْ تَرِدُ النَّارَ»(وسائل الشیعه/20/163)
اگر یک خانم کاری کند که شوهرش از او ناراضی و ناراحت شود، نباید به راحتی از کنار این موضوع رد شود و مثلاً کسب راضیت شوهر را به فردا واگذار کند، بلکه باید در کنار شوهرش بنشیند و دستش را در دست بگیرد و بگوید: من نمیخوابم تا از من راضی بشوی! (امام صادق(ع): خَيْرُ نِسَائِكُمُ الَّتِي إِنْ غَضِبَتْ أَوْ أَغْضَبَتْ قَالَتْ لِزَوْجِهَا يَدِي فِي يَدِكَ لَا أَكْتَحِلُ بِغُمْضٍ حَتَّی تَرْضَى عَنِّي؛ منلایحضرهالفقیه/3/381) البته ممکن است گاهی شوهرش او را دیر ببخشد، و مثلاً مرد بخواهد غرور خودش را در اینجا ارضا کند، ولی زن باید صبر کند چون این غرور به درد این خانم هم میخورد، اگر غرور مرد شکسته شود، بعد از مدتی، زن از این مردی که غرورش شکسته شده، زیاد خوشش نمیآید. خانمی که در مقابل شوهرش تواضع میکند در واقع امکان لذت بردن خودش را از زندگیاش افزایش داده است.
خانمی که در خانه به شوهر خودش بیاحترامی میکند(مخصوصاً در حضور بچهها) در واقع دارد ستون خانه را از بین میبرد و باعث میشود بچهها خوب تربیت نشوند چون حرمت پدر در این خانه شکسته شده است و محبت او نسبت به فرزندان (به خصوص دخترانش) بیاثر خواهد شد و آنها را لبریز و سرشار از محبت نخواهد کرد.
یک خانمی میگفت: «من بچههای مدرسه را متقاعد کردهام محجبه شوند ولی دختر خودم حجاب درستی ندارد!» بعد از کمی صحبت معلوم شد که این خانم در حضور دخترش به پدر خانه بیاحترامی میکند. علیالقاعده وقتی پدر در خانه حرمت نداشته باشد، دختر معمولاً زیاد اهل حجاب نخواهد بود. پدری که در خانه حرمتش از سوی خانم خانه، رعایت شود با اشارۀ خودش میتواند رفتار دختر خود را تنظیم کند، و چنین پدری وقتی به دخترش محبت کند، دخترش سرشار از محبت خواهد شد و این پدر وقتی از دخترش بخواهد حجاب خوبی داشته باشد، این دختر به خاطر محبتی که نسبت به پدر دارد و احترامی که برای او قایل است، خود به خود بهترین حجاب را انتخاب خواهد کرد. اما اگر خانم خانه، شوهر خودش را در خانه و در حضور بچهها، بیحرمت کند دیگر این پدر اگر بر سر دخترش فریاد هم بزند یا حتی التماس هم بکند، سخنش اثری بر روی دخترش نخواهد داشت.
حرمت پدر باید در خانه حفظ بشود. خانم نباید بگوید: «حالا من عصبانی شدم و یک فریاد سر شوهرم کشیدم! مگر چه شده است؟!» خانه محل مبارزه با هوای نفس است؛ شما با این بیحرمتی به پدر، ستون خانه را خراب میکنید و باعث میشوید بچهها خوب بار نیایند. متاسفانه بعضی از خانمها فکر میکنند با فریاد زدن و با لحن تند صحبت کردن، همه چیز درست میشود! البته ممکن است وقتی فریاد میزند شوهرش (به هر دلیلی) با او مخالفت نکند و قبول کند و به این ترتیب آرامش در خانه برقرار شود ولی این باعث نمیشود که تعادل روحی در بچهها برقرار شود.
بچهها وقتی در خانه تعادل روحی پیدا میکنند که ببینند «پدر "ستون" خانه است و مادر "زیبایی" خانه است» به تعبیر دیگر؛ بابا رئیس حقوقی خانه است و مادر رئیس عاطفی خانه است. لذا مادر باید به بچهها بگوید:«مبادا غرور پدرتان را بشکنید!» و خودش هم غرور شوهرش را نشکند. و پدر هم باید به بچهها بگوید: «مبادا دل مادرتان را بشکنید» و خودش هم دل همسرش را نشکند. در این خانواده هرچه مادر دوست داشته باشد و هر چه پدر فرمان بدهد، بچهها طبق آن عمل خواهند کرد و به این ترتیب تعادل در خانه برقرار خواهد شد.
در خانهای که مادر محبوب است و پدر مطاع است، بچه تعادل دارد. این اصل است و سایر مسائل مانند وجود وسایل و امکانات رفاهی زندگی فرع هستند. هر چیزی باید سر جای خودش باشد؛ پدر در خانه فرمانده است و مادر ملکه است و نمیشود جای این دو را عوض کرد یعنی نمیشود مادر فرمانده و مطاع باشد و پدر محبوب و معشوق خانه باشد در این صورت بچهها عدم تعادل خواهند داشت و اگر هم رفتار خوبی داشته باشند از سر بیعرضگی خواهد بود. چون بعضیها از روی بیعرضگی آدمهای خوبی هستند؛ بالاخره هر کاری-هرچند بد- نیاز به عرضۀ خاص خودش را دارد.
با خانوادههایی وصلت کنید که از تعادل روحی و روانی برخوردار هستند. البته تعادل روانی به فاکتورهای زیادی ربط پیدا میکند ولی دو تا از کلیدیترین عوامل تعادل روحی بچهها همین است: اینکه آیا پدر جلوی بچهها به مادر محبت میکند و به او رحم میکند؟! آیا مادر جلوی بچهها از پدر اطاعت میکند و به او احترام میگذارد؟! این است که تعادل را در خانه برقرار خواهد کرد. دختر چنین خانوادهای شوهردار و مادر خوبی خواهد شد و رعایت حجاب برایش راحت خواهد بود. و پسر این خانه هم زنداری بلد است چون پدرش به مادرش محبت کرده است.
جالب است که در روایات ما نسبت به محبت کردن پدر به دخترش خیلی تأکید شده است. (مَنْ كَانَ لَهُ أُنْثًى فَلَمْ يُبْدِهَا وَ لَمْ يُهِنْهَا وَ لَمْ يُؤْثِرْ وُلْدَهُ عَلَيْهَا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّة؛ مستدرکالوسایل/15/ص118) و (مَنِ ابْتُلِيَ بِشَيْءٍ مِنْ هَذِهِ الْبَنَاتِ فَأَحْسَنَ إِلَيْهِنَّ كُنَّ لَهُ سِتْراً مِنَ النَّار؛ همان) امام صادق(ع) میفرماید: «دختر حسنه است و پسر نعمت است، برای حسنه اجر و پاداش میدهند ولی از بابت نعمت، حسابرسی میکنند؛ الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَةٌ فَالْحَسَنَاتُ يُثَابُ عَلَيْهَا وَ النِّعْمَةُ يُسْأَلُ عَنْهَا»(منلایحضرهالفقیه/3/481) اصلاً طبق روایات دختردار بودن امر خیلی عجیبی است. رسول خدا(ص) فرمود: اگر کسی سه دختر بزرگ کند، بهشت بر او واجب میشود. شخصی از حضرت پرسید: دو دختر چطور؟ حضرت فرمود: آن نیز همینطور. پرسیدند: یک دختر چطور؟ فرمود: آن نیز همینطور؛ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ عَالَ ثَلَاثَ بَنَاتٍ أَوْ ثَلَاثَ أَخَوَاتٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ اثْنَتَيْنِ فَقَالَ وَ اثْنَتَيْنِ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ وَاحِدَةً فَقَالَ وَ وَاحِدَةً»(کافی/ ج6/ص6)
شما تصور کنید چقدر زیبا و باشکوه است که یک پدر، به دخترش محبت میکند و این دختر را مثل دستۀ گل تربیت میکند و بعد این دختر ازدواج میکند و به تعبیری در خدمت یک خانوادۀ دیگر قرار میگیرد. ببینید این رفتار چقدر لطیف است. شاید اولین انتظار یک پدر از دامادش این باشد که به دخترش رحم کند و نسبت به او مهربان باشد. خُب آقای داماد باید این رفتار را در خانه از پدر خودش یاد گرفته باشد؛ یعنی از محبت کردن و مهربانی پدر به مادر خانه یاد گرفته باشد.
البته بعضیها هستند که هرچه به آنها محبت شود، قدر این محبتها را نمیدانند. میدانید که امیرالمؤمنین(ع) چقدر به بچههای یتیم کوفه محبت میکرد و به آنها غذا میداد. اما این مردم بعد از عاشورا چطور محبتهای علی(ع) را جبران کردند؟! وقتی کاروان اسرای کربلا را تا نزدیکیهای کوفه آوردند قبل از ورود به شهر توقف کردند و شروع کردند به غذا پختن. بوی غذای گرم به بچههای امام حسین(ع) میرسید ولی به این بچهها که دو روز غذا نخورده بودند، یک لقمه غذا هم ندادند. آن نامردها میخواستند این بچهها که نوههای علی(ع) بودند از گرسنگی به خودشان بپیچند تا وقتی وارد کوفه شدند دست دراز کنند و از مردم غذا بخواهند...
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
سلاله طاها و آدرس
solaleye-taha.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.